نوشته شده توسط : admin

هنر خاتم کاری یکی از هنر‌های دستی و از هنر‌های ظریف ایرانی با سابقه‌ای دیرینه است. خاتم ترکیبی از چند ضلعی‌های منظم با تعداد اضلاع متفاوت (سه، پنج، شش، هفت، هشت یا ده ضلعی) است که با استفاده از مواد اولیه گوناگون در رنگ‌های مختلف ساخته می‌شود.
آشنایی با هنر خاتم کاری - رحل قرآن خاتم کاری شده
ستاره | سرویس فرهنگ و هنر - صنایع دستی ایران گنجینه‌ای با ارزش از تمدن، فرهنگ و هنر ایرانیان است که ذوق و هنر یک ایرانی را نشان می‌دهد. یکی از این هنر‌ها، هنر خاتم کاری است که در ادامه به معرفی این هنر و تاریخچه‌ای از آن می‌پردازیم.

خاتم کاری چیست؟
هنر خاتم کاری یکی دیگر از هنر‌های دست و از هنر‌های ظریف ایرانی با سابقه‌ای دیرینه است که دارای ارزش زیادی در بین ایرانیان و حتی توریست‌ها است.
خاتم ترکیبی از چند ضلعی‌های منظم با تعداد اضلاع متفاوت (سه، پنج، شش، هفت، هشت یا ده ضلعی) است که با استفاده از مواد اولیه گوناگون در رنگ‌های مختلف ساخته می‌شود. هنر خاتم کاری هم مانند هنر‌های دیگر بسیار دقیق و پرکار است که سازنده‌ی آن باید از دقت و حوصله‌ی زیادی برخوردار باشد. در خاتم کاری هرچه طرح‌ها ریزتر باشند خاتم مرغوب‌تر و با ارزش‌تر است.

در لغت نامه‌ی دهخدا فردی که خاتم را می‌سازد یا به عبارتی همان خاتم ساز این گونه معرفی شده است: «آنکه پاره‌های استخوان را در چوب با نقش و نگار بنشاند را خاتم ساز گویند». در دائرةالمعارف فارسی دربارهٔ خاتم‌کاری و خاتم‌سازی آمده‌است: «هنر آراستن سطح اشیاء به صورتی شبیه موزائیک، با مثلث‌های کوچک».

تاریخچه‌ای از هنر خاتم کاری
درباره‌ی مخترع و مبدع خاتم کاری نظریه‌های متفاوتی وجود دارد.
در دایره المعارف فارسی آمده است که "زمان آغاز این هنر دانسته نیست، و آنچه دربارهٔ آن گفته می‌شود با افسانه همراه است. برخی از استادان خاتم‌ساز هنوز بر این عقیده‌اند که هنر خاتم‌سازی معجزه ابراهیم پیغمبر است».
صنعتگران اهل مصر خاتم کاری را همانند دیگر پیشینه‌ها از قبطی‌ها اقتباس کردند. در اوایل دوره‌ی اسلام چندین قطعه و لوحه که روی آن‌ها با چوب و استخوان موزائیک‌کاری شده‌است در عین الصیره نزدیک قاهره یافت شده است که برخی از آن‌ها در در موزه صنایع اسلامی قاهره و یا موزه برلین نگهداری می‌شوند و یکی از عالی‌ترین نمونه‌های این صنعت درموزه متروپولیتن است.
در مسجد جامع عتیق شیراز منبر خاتم کاری با قدمتی بیش از هزار سال وجود دارد. علاوه بر آن سقف ایوان اصلی مسجد جامع عتیق شیراز مربوط به قرن هشتم هجری است یا سده چهاردهم میلادی است.
در سمرقند در‌های خاتم قصر رؤیایی تیمور گرکانی به نام دلگشا و در‌های آرامگاه وی در سال۸۰۷ هجری یا ۱۴۰۵میلادی نشان از قدمت دیرینه‌ی خاتم کاری است.
هنرمندی به نام در سال ۹۹۹ هجری یا ۱۵۹۱ میلادی در‌هایی را از چوب گردو و روکش استخوان و دیگر چوب‌ها ساخت که در موزه برلین نگهداری می‌شود.
همچنین در موزه ویکتوریا آلبرت در‌هایی مزین به اشکال هندسی گل و بته، از شهر بخارا وجود دارد که نشان از هنر خاتم کاری آن زمان دارد.
در مسجد لنبان اصفهان یک منبر چوبی با اشکال هندسی و اجزای نقره‌ای مربوط به سال ۱۱۱۴ هجری یا ۱۷۰۲ میلادی وجود دارد.
تعدادی درب دو لنگه خاتم کاری شده در موزه حضرت عبدالعظیم شهر ری است که قدیمی‌ترین آن مربوط به دوره ال بویه تا اواخر قاجار است.
در دوران صفویه این هنر به اوج شکوفایی رسید به گونه‌ای که از شهرهایی، چون شیراز هنرمندانی به اصفهان دعوت شدند و به فعالیت در زمینه‌ی خاتم‌کاری، منبت‌کاری، کاشی‌کاری و گره‌چینی و ساختن ساختمان‌های حکومتی و بارگاه‌ها و اماکن مقدس تشویق و ترغیب شدند.
پس از آن در زمان قاجاریه این هنر همانند سایر هنر‌ها از اهمیت افتاد تا اینکه در اوایل دوران پهلوی در سال ۱۳۰۷ مدرسه صنایع مستظرفه به کوشش استاد محمد غفاری (کمال الملک) تأسیس و این هنرستان رونق و توسعه‌ای به هنر‌های دستی کشور بخشید و پس از آن کارگاه‌های خاتم‌سازی و چند کارگاه دیگر در وزارت فرهنگ و هنر سابق تشکیل شد.
آشنایی با هنر خاتم کاری - جا قرآنی خاتم کاری شده

خاتم کاری در ادبیات
در اشعار سروده شده‌ی قبل از قرن نهم، هر کجا که نامی از خاتم آورده شده است منظور انگشتر بوده است، ولی در یکی از اشعار مفید بلخی شاعر قرن یازدهم به هنر خاتم‌سازی اشاره شده است:

صد نقش بر استخوانم افکند ز داغ

گویا که لب لعل تو خاتم بند است


از دیگر آثار هنری خاتم‌کاری شده باقی‌مانده قدیمی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

صندوق مرقد موسی کاظم و محمد تقی در کاظمین مربوط به دوران شاه اسماعیل صفوی در سال ۹۰۶هجری قمری ساخته شده توسط محمد جمعه.
صندوق مرقد حسن عسکری در سامره و صندوق مرقد علی نقی مربوط به همان دوره است.
صندوق خاتم ضریح نرگس خاتون مادر مهدی که در همان دوره ساخته و نصب شده‌است.
اثر بسیار زیبا و نفیس درب ورودی مدرسه چهارباغ اصفهان چندین بار توسط استادان این هنر ترمیم و مرمت شده‌است.
درب خاتم امامزاده شاه‌رضا در قمشه (شهرضا) مربوط به زمان سلطنت شاه طهماسب صفوی
صندوق خاتم مرقد علی پسر ابی طالب ساخته شده در زمان کریم خان زند و نصب آن در زمان لطفعلی خان زند
صندوق خاتم مرقد حسین پسر علی و ابوالفضل در کربلا
صندوق مقبره زینب در شام

آشنایی با هنر خاتم کاری - جا خودکاری خاتم کاری شده


استادان و خاتم کاران مشهور
استاد عبدالخالق گلریز خاتمی ملقب به پدر خاتم ایران
شادروان استاد عبدالعلی گلریز خاتمی
احمد روحانی

مواد اولیه‌ی مورد نیاز در ساخت خاتم
دستگاه مخصوص برای بریدن مصالح چوبی
انواع چوب (آبنوس - فوفل - گردو - بقم - عناب - نارنج - کهکم - کبوده)
انواع استخوان (استخوان و عاج فیل - استخوان شتر - استخوان اسب)
مفتول‌های فلزی (برنج - آلومینیوم و بعضاً نقره)
صدف
نخ پرک
سریشم
لاک
ابزار عمومی شامل چکش، اره،‌ اره فلکه،‌ دریل و مته، دستگاه دینام و…
ابزار اصلی و مخصوص شامل انواع اره‌ها، انواع سوهان، انواع رنده، پرس، تیره‌دار یا خط‌کش قفل، مقار، انواع تنگ‌ها، چسب‌های مخصوص و …

آشنایی با هنر خاتم کاری - جا دستمالی خاتم

مراحل تولید خاتم
ابتدا انواع استخوان‌ها و چوب‌ها را در رنگ‌های مختلق تهیه می‌کنند و با ابزار مخصوص به طول ۳۰ سانتیمتر و قطر ۱تا ۵/۲میلی‌متر می‌برند.
سپس مثلث‌هایی از آن‌ها تهیه می‌کنند و سوهان کاری می‌کنند تا تمام اضلاع آن به حالت و اندازه‌ی دلخواه درآید.
سپس برای تکمیل طرح از مفتول‌های سیمی که به صورت مثلثی بوده، کمک می‌گیرند.
برای درست کردن خاتم ابتدا شکل مورد نظر توسط استاد کشیده می‌شود سپس این مثلث ها‌ی چوبی، استخوانی و فلزی با دستان هنرمند خاتم ساز در کنار هم به وسیله سریشم قرار داده و چسبانده می‌شود و به وسیله نخ محکم می‌گردند که در این مرحله اصطلاحاً «پره» درست می‌شود.
پس از چندساعت نخ‌ها را باز می‌کنند و اضلاع طرح سوهان‌کاری شده و چهار عدد از پره‌های ساخته شده را در کنار هم قرار می‌دهند و مجدداً با چسب به هم می‌چسبانند که در نتیجه‌ی این کار «توگلو» به دست می‌آید.
پس از آن به مرحله‌ی گل پیچی می‌رسیم که با کمک سیم مفتولی به نام شمسه طرح‌های ستاره‌ای ایجاد شده و در زیر فشار و پرس قرار می‌گیرند و در اطراف آن لایه‌های نازک چوب چسبانده می‌شود. جالب است که تا خاتم کاری به این مرحله برسد بیش از ۴۰۰ مرحله کاری پشت سر گذاشته شده است.
سپس خاتم‌ها با توجه به اندازه، رنگ و طرح با چسب مخصوص پوشانده شده و تمامی سطح بعد از تکمیل طرح و قرینه سازی با خاتم تزیین می‌شود و در نهایت سطح خاتم ساییده و صاف شده و با مواد مخصوص جلا داده می‌شود.


آشنایی با هنر خاتم کاری - ست سطل و جا دستمالی خاتم کاری شده

ویژگی‌های یک خاتم مرغوب
صاف بودن سطح کار و خالی نبودن هیچ جای خاتم
یکنواخت بودن رنگ و مصالح به کار رفته در ساخت خاتم
عدم تغییر در رنگ و شکل
مشخص نبودن ترمیم‌کاری‌ها و بتونه‌کاری‌ها در سطح کار
قرینه بودن تمامی گل‌ها و اشکال در سطح کار و زوایا و اضلاع
دقیق و مهندسی بودن اساس و ساختمان طرح که تمامی ابعاد با هم همسان، قرینه و یک اندازه باشند که البته اگر شاسی طرح دقیق نباشد بهترین خاتم نیز بر روی آن نما و جلوه‌ای نداشته و کل طرح را از بین می‌برد به همین جهت است که یک هنرمند خاتم‌ساز باید یک نجار چیره‌دست هم باشد.
رنگ‌کاری و روکش دادن محصول بایستی ماهرانه و بدون خدشه و هر عیبی باشد.
نقش‌ها و مثلث‌ها هر چه ریزتر باشند کیفیت و ارزش کار بیشتر است.
آشنایی با هنر خاتم کاری - ساعت خاتم کاری شده

در پایان خوب است بدانید که!
مهم‌ترین مراکز خاتم کاری در ایران، اصفهان و شیراز و تهران هستند که البته اکثر خاتم‌سازان در تهران هم از هنرمندان اصفهانی یا شیرازی هستند.
کلیه محصولات خاتم‌کاری شده باید دور از حرارت، رطوبت و نور مستقیم خورشید نگهداری شوند و از تمیز کردن آن‌ها با پارچهٔ مرطوب و از به کار بردن هر گونه جلاسنج بر روی سطوح خاتم اجتناب شود.

منبع:setare.com



:: بازدید از این مطلب : 102
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 20 اسفند 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

تاريخچه خط در ايران

خوشنويسي اين هنر كه با واژه‌هاي خطاطي و مشّاقي نيز بيان مي‌شود نوعي كتابت است كه با رعايت اصول و موازين خط، زيباشناسي، و اسلوب‌هاي از پيش تعيين‌شده صورت گرفته باشد .خوشنويسان در ادوار گذشته به كاتب و خطاط نيز شهرت داشته‌اند .

زيبانويسي را نمي‌توان به‌تنهايي خوشنويسي دانست؛ زيرا خوشنويسي ايجاد نوعي هماهنگي ميان اجزاي خط است، بدان‌گونه كه براي تمدني خاص قابل درك و با ميراث فرهنگي ويژه سازگار باشد .

تاريخچه. خط متداول كنوني در ايران از دو خط ابتدايي عربي، يعني كوفي و نسخ قديم، گرفته شده كه خود در حدود يك قرن قبل از هجرت از دو الفباي نبطي و سرياني اخذ گرديده است.

هنگام ظهور اسلام، خطوط متداول در ميان ملل اسلامي كوفي و نوعي نسخ اوليه بود.خط كوفي در آن زمان براي كتابت قرآن و كتيبه‌ها، و خط نسخ براي نگارش ساير مطالب به‌كار مي‌رفت .

در قرن 4 ق.، از دو خط كوفي و نسخ قديم به‌تدريج شش خط به‌وجود آمد كه به "اقلام ستّه" يا خطوط اصول معروف و عبارت بودند از: ثلث، محقق، ريحان، نسخ (جديد)، توقيع، و رقاع .

شخصي به نام حسن‌بن حسين‌بن علي فارسي كاتب از خطوط نسخ، رقاع، و ثلث خط تعليق را، كه به تعليق اصيل يا تعليق قديم شهرت دارد، ابداع كرد.

وي بيشتر مراسلات را به اين خط مي‌نگاشت و ديگر منشيان و كاتبان نيز از او در اين امر پيروي مي‌كردند؛ به‌همين سبب، بعدها آن را خط ترسّل ناميدند .برخي تذكره‌نويسان برآنند كه واضع اين خط به‌درستي معلوم نيست .

در قرون 5 و 6 ق.، خوشنويسي در بيشتر شهرهاي ايران رشد يافت.سلاطين غزنوي و سلجوقي خوشنويسان را ارج بسيار مي‌نهادند.از استادان معروف اين دوره مي‌توان به ابوالبركات رازي، ابوالقاسم سعيدبن ابراهيم، عثمان‌بن حسين ورّاق، و عبدالرحمن‌بن محمد دامغاني اشاره كرد .

تا حدود اواخر قرن 7 ق.، مهم‌ترين خطوط رايج در ايران، همان اقلام شش‌گانه (ستّه) بود؛ اما هيچ‌يك از اين خطوط براي كتابت تحريري ( تندنويسي)، مناسب به‌نظر نمي‌رسيد.از تركيب خطوط رقاع و توقيع، خطي به نام شكسته تعليق وضع شد كه برخي واضع آن را خواجه تاج سلماني اصفهاني كه در زمان سلطنت ابوسعيد گوركاني (اواخر قرن 9 ق.) مي‌زيست دانسته‌اند.به‌احتمال زياد، پيشينه اين خط به قرون 5 و 6 ق. باز مي‌گردد.برخي معتقدند كه اين خط در حدود يك قرن بعد، بر اثر برخي ضرورت‌ها و نياز به تندنويسي پديد آمد و براي نگارش فرامين، مُراسلات، و جز آن به‌كار مي‌رفت .از ميان خوشنويسان مشهور اين خط مي‌توان از عبدالحي منشي استرآبادي، نجم‌الدين مسعود ساوجي، درويش عبدالله سلطاني، ملك محمد منشي، مجدالدين ابراهيم، شهاب‌الدين عبدالله مرواريد، بياني كرماني، خواجه اختيارالدين منشي، ميرعبدالله، و قاضي عبدالله خويي نام برد.

در حدود نيمه دوم قرن 8 ق.، از تركيب خطوط نسخ و تعليق، خط نستعليق پديد آمد كه يكي از مشكل‌ترين و در عين حال زيباترين خطوط است و به عروس خطوط اسلامي شهرت دارد. واضع اين خط را ميرعلي تبريزي مي‌دانند .

در آغاز ظهور خط نستعليق، دو سبك متفاوت آن در شهرهاي ايران ظاهر شد؛ يكي سبك جعفر تبريزي و اظهر تبريزي بود كه بعدها سلطانعلي مشهدي آن را كامل‌تر كرد و بدين ترتيب در ناحيه خراسان و اطراف آن متداول شد؛ ديگري سبك عبدالرحمن خوارزمي، خوشنويس دربار سلطان يعقوب آق قويونلو (884-894 ق.) است كه در بخش‌هاي غربي و جنوبي ايران معمول گرديد و بعدها فرزندان وي عبدالرحيم و عبدالكريم و پيروانشان، آن را رواج دادند .

خط‌شناسان بر اين باورند كه از آغاز پيدايش خط نستعليق تا مدت يك قرن‌ونيم، ستاره درخشان آسمان خوشنويسي نستعليق، ميرعلي هروي بود؛ اما در نيمه دوم قرن 10 ق.، ميرعماد فرزند ابراهيم حسني سيفي (961-1024 ق.) فصلي درخشان را در تاريخ خوشنويسي باز گشود و آثار گذشتگان، حتي ميرعلي هروي، را تحت‌الشعاع قدرت و صلابت قلم خود قرار داد .پس از وضع اين خط، تقريباً عموم كتاب‌هاي فارسي با آن نگارش مي‌يافت .

معتبرترين نستعليق‌نويسان قرن 11 ق. عبارت بودند از: محمدحسين تبريزي، معزالدين محمد كاشي، ابراهيم‌بن ميرعماد، محمد يحيي، نورالدين محمد لاهيجي، عبدالجبار، ميرخليل قلندر، بديع‌الزمان‌بن علي‌رضا، محمدعلي قمي، محمدصالح، عبدالرشيد ديلمي، حسن شاملو، شاه محمد اشرفي، و ميراحمد حسيني .

در حدود نيمه اول قرن 11 ق.، زماني‌كه دشواري‌هاي نوشتن و خواندن خط شكسته تعليق بيشتر آشكار گرديد، خط نستعليق را به‌شكل شكسته، به‌جاي شكسته تعليق، به‌كار مي‌بردند كه براي تندنويسي نيز بسيار مناسب مي‌نمود .

در نيمه دوم اين قرن، محمدشفيع حسيني (1081ق.) مشهور به شفيعا و مرتضي قلي‌خان شاملو (ـ1100 ق.)، حاكم هرات، براي خط شكسته اصول و قواعدي وضع كردند و به آن شكل و صورتي زيبا دادند.بعدها ميرزا حسن كرماني، محمدحسن قمي، محمد ابراهيم قمي، محمد افضل گنابادي، محمدعلي اصفهاني، و زين‌العابدين بر رونق و جلوه آن افزودند .برجسته‌ترين استاد خط شكسته نستعليق در سراسر دوران رواج اين خط تا به‌امروز، درويش عبدالمجيد طالقاني است .

در مدت سيزده قرن، تنوع اين خطوط رو به افزايش گذاشت و حتي خطوطي تفنّني از قبيل گلزار، زلف عروس، لرزه، طغرا، مثنّي، مسلسل، و معمّا پديد آمد كه حاصل ذوق و سليقه خوشنويسان خلاّق بود .در اين دوره، استادان زبردستي در عرصه خوشنويسي نستعليق ظهور كردند كه از مشاهير آنها مي‌توان به اين افراد اشاره كرد: زين‌العابدين مستوفي، محمدباقر كاشاني، محمدحسين كاتب، ميرزا محمدرضا كلهر، و ميرزا غلامرضا اصفهاني، كه دو فرد اخير سرآمد همه بوده‌اند .ميرزا محمدرضا كلهر( ـ 1310 ق.) تنها خوشنويسي است كه، بعد از ميرعماد حسني، بر تارك خط نستعليق جاي گرفت و مقام برجسته‌اي در تاريخ خوشنويسي ايران دارد.شيوه امروزي اين خط از ابتكارات آن استاد است .

در قرن 14 ق.، رواج چاپ سربي و ماشين تحرير و بي‌توجهي مدارس جديد به هنر خوشنويسي، اين هنر اصيل را با ركودي نسبي مواجه ساخت.اكنون خط نستعليق رواج نسبتاً مطلوبي در سطح كشور دارد و مهم‌ترين مركز آموزش آن، يعني انجمن خوشنويسان ايران، سعي وافر كرده است تا خطوط ديگر از جمله ثلث، نسخ، و شكسته نستعليق را نيز در سطحي گسترده آموزش دهد.

خطوط و فروع آنها كه تاكنون برجاي مانده عبارتند از: كوفي، نسخ قديم، ريحان، ثلث، نسخ جديد، رقاع، تعليق، شكسته تعليق، نستعليق، و شكسته نستعليق.بيشتر اين خطوط در ايران و ساير ممالك اسلامي رايج بوده است .

خوشنويسي در اروپا

مسلمانان پس از تسلط بر ممالك غربي، به خاك اروپا يعني اندلس (اسپانيا و پرتغال) نفوذ كردند و نزديك به هشت قرن در آن مناطق حكمروايي داشتند.در اين مدت، تمدن اسلامي بر اندلس تأثير گذاشت و زبان اسپانيولي را با خطي به نام "مغربي" ـ كه نوعي خط كوفي رايج در ممالك مغرب (تونس، الجزاير، و مراكش) بود و احتمالاً از اوايل قرن 2 ق. در اين نقاط متداول شده بود ـ نوشتند .اعراب پس از اندلس به‌تدريج به سمت شمال پيش رفتند و قسمت عمده خاك فرانسه را نيز اشغال كردند و در همين زمان آثاري از خط و زبان عربي در فرانسه برجاي ماند .

تمدن، زبان، و خط اسلامي به سواحل ايتاليا و جزيره سيسيل نيز نفوذ كرد و نزديك يك قرن و نيم ـ از نيمه دوم قرن نهم تا آخر قرن دهم ميلادي ـ خط و زبان عربي در اين نواحي متداول بود و بسياري از آثار موجود در موزه‌ها و بناهاي تاريخي ايتاليا كه مزين به هنر خوشنويسي اسلامي است، به همين دوران تعلّق دارد.

از نواحي ديگر اروپا كه خط و خوشنويسي عربي در آن رايج بوده، جزاير مديترانه است كه از حدود قرن اول هجري تا مدت چهار قرن اين هنر در آن متداول بوده است.

راه ديگر نفوذ خوشنويسي در اروپا، از طرف مشرق، دولت‌هاي عثماني بوده است. در قرن پانزدهم ميلادي كه استانبول فتح شد، زبان‌هاي تركي و عربي به اروپا راه يافت و آثار آن تا پيش از چهار قرن برجاي ماند؛ و سپس بر اثر بسط و گسترش قدرت دولت عثماني در قرن هفدهم ميلادي، خوشنويسي اسلامي در شهرهاي يونان و بخشي از ممالك بالكان متداول گرديد كه هنوز هم در اين نواحي تأثير آن برجاست .

ابوعلي محمدبن علي‌بن حسين مقله بيضاوي شيرازي ملقب به قدوه‌الكُتّاب (ـ 328 ق.) مدار خط نسخ و تعليم آن را با نقطه سنجيد و اين قاعده را پايه‌گذاري و براي آن دوازده اصل وضع كرد كه بعدها در ديگر خطوط نيز مورد استفاده قرار گرفت.اين اصول دوازده‌گانه عبارتند از: 1) تركيب، 2) كُرسي، 3) نسبت، 4) ضعف، 5) قوت، 6) سطح، 7) دور، 8) صعود مجازي، 9) نزول حقيقي، 10).

كيفيت خط از شروع تا حد اعلاي آن را مي‌توان به درجات ذيل تقسيم كرد: 1) مبتدي، 2) متوسط، 3) خوش، 4) عالي، 5) ممتاز، 6) فوق ممتاز، 7) استاد (23:3).


ابزارهاي خوشنويسي
از مهم‌ترين وسايل خوشنويسي مي‌توان به موارد زير اشاره كرد:

قلم ني چوبين كه وسيله انتقال مركب بر كاغذ است.قلم را سرخ‌وسفيد، صاف، سنگين، و بدون پيچ و گره برمي‌گزيدند.در ايران، بهترين قلم‌ها از جنوب كشور و به‌خصوص از اطراف شهر دزفول به‌دست مي‌آيد .قلم خوشنويسي دو نوع عمده دارد كه يكي دزفولي و ديگري خيزران است. قلم دزفولي بيشتر براي اندازه‌هاي غبار تا متوسط‌نويسي به‌كار مي‌رود.قلم خيزران نوعي ني مغزدار از تيره گندميان، جزو دسته غلات صنعتي با ساقه‌هاي راست، محكم و بلند و بيشتر به رنگ‌هاي زرد و ليمويي است.اين نوع ني مصارفي چون ساختن عصا دارد و از برگ و پوست آن نيز ريسمان و فرش مي‌بافته‌اند.اين نوع قلم براي كتيبه‌نويسي (درشت‌نويسي) به‌كار مي‌رود .

قلمتراش چاقوي مخصوص تراشيدن و قط زدن قلم است كه معمولاً يك يا چند تيغه دارد. سطح خارجي دسته آن از جنس صدف يا شاخ گوزن ساخته مي‌شود. تيغه‌هاي باريك آن را براي تراشيدن قلم‌هاي كتابت و ميدان و كناره‌هاي قلم و تيغه بزرگ‌تر را براي قط زدن به‌كار مي‌برند .

قلمدان جعبه‌اي استوانه‌اي‌شكل و داراي دو قسمت است: يكي قطعه داخلي كه به شكل ناوكي است و در آن حقه مركّب، قلم، قلمتراش، و قط‌زن را جاي مي‌دهند، و ديگري قطعه خارجي كه به‌منزله غلاف قسمت داخلي است. قلمدان ممكن است از جنس مقوا، چوب، چرم، يا فلز باشد .

قط‌زن وسيله‌اي است كه قلم را روي آن مي‌گذارند و توسط قلمتراش قطّ مي‌زنند.قط در لغت به‌معناي قطع كردن است و منظور از عمل قط زدن، در عرف خوشنويسان، تراشيدن قلم است. جنس قط‌زن از چوب سخت (مانند آبنوس) يا استخوان (مانند عاج) است .

سنگ‌رومي (سنگ قلمتراش) سنگي مخصوص است كه به‌منظور تيز كردن تيغه قلمتراش از آن استفاده مي‌شود.اين سنگ چنان نرم و در عين حال محكم است كه در حين تيز كردن قلمتراش، خاكه توليد نمي‌كند و تيغه را خراش نمي‌اندازد .

مسطره (خط‌كش) از ابزارهاي خوشنويسان، مذهّبان، و جلدسازان است و گونه‌هاي مختلفي دارد.بعضي از آنها كه بيشتر در خوشنويسي به‌كار مي‌رفته و براي ايجاد خطوط افقي مستقيم در صفحه كتابت استفاده مي‌شده از جنس مقوا بوده است كه نخ‌هاي ابريشمي به تناسب فواصل سطور در آن تعبيه مي‌شده، به‌طوري كه آن را روي كاغذ گذاشته و فشار مي‌داده‌اند تا نقش آن بر روي صفحه كاغذ بماند .

خاك‌بيز الك كوچك يا ظرفي كه شن و ماسه نرم در آن مي‌ريختند و پس از تراشيدن قلم، پشت آن را خاك مي‌ماليدند تا لغزندگي و چربي قلم از ميان برود. اين كار اكنون در ميان خوشنويسان معمول نيست، زيرا در حال حاضر پشت قلم را توسط قلمتراش قدري برمي‌دارند .

دوات به ظرف مركّب اطلاق مي‌شود كه داراي دهانه گشاد و عمق كم است و در آن مركّب و ليقه مي‌ريزند و براي نوشتن از آن استفاده مي‌كنند :

مركّب ماده‌اي متشكل از دوده، زاج، صمغ، مازو، و مانند آن است كه نوع خشك آن را در آب حل مي‌كنند و با آغشتن نوك قلم با آن، بر روي كاغذ مي‌نويسند.بهترين نوع مركّب آن است كه سياه، برّاق، و روان باشد.اگر با مركّب عالي تحرير شود، درصورتي‌كه مكتوب در آب افتد، نوشته تغيير نمي‌كند و مركّب ضايع نمي‌شود.گاهي از مركّب‌هاي الوان نيز در خوشنويسي استفاده مي‌شود كه بيشتر به رنگ‌هاي سرخ، قهوه‌اي، فستقي، گل‌ بهي، آبي، و جز آن ديده مي‌شود .

ليقه چند رشته نخ ابريشمي است كه در دوات مي‌ريزند تا هم از ريختن مركّب جلوگيري كند و هم مركّب به مقدار لازم به نوك قلم برسد.ممكن است جنس آن از پشم، موي، پنبه، يا حرير باشد .

كاغذ ورقه نازك همواري است كه معمولاً از الياف گياهي ساخته مي‌شود.كاغذ خوشنويسي عموماً به دو نوع تحريري و گلاسه (برّاق) تقسيم مي‌شود.گاهي خوشنويسان براي زيبايي بيشتر بر روي كاغذهاي رنگي مي‌نوشته‌اند كه معمولاً از كاغذهاي فستقي، ترياكي روشن، كرم، حنايي، گل‌بهي، و كاهي استفاده مي‌كردند.از مهم‌ترين انواع كاغذهاي استفاده‌شده در قديم مي‌توان به كاغذ سمرقندي، ختايي، خانبالغ، دولتشاهي، كشميري، اصفهاني، و فرنگي اشاره كرد .

زيردستي (زيرمشق) وسيله‌اي چرمي، كاغذي، پلاستيكي، يا چوبي است كه صفحه كار خوشنويسي را بر روي آن قرار مي‌دهند و مي‌نويسند.زيردستي به‌جز استحكام ورق، باعث سهولت و رواني حركت قلم نيز مي‌شود.اگر زيردستي از جنس چوب انتخاب شود، رويه‌اش بايد صاف، نرم، و ملايم باشد؛ و براي اين كار، چرم يا پلاستيكي را روي چوب زيردستي مي‌چسبانند و سپس از آن استفاده مي‌كنند .

منبع:islamicartz.com



:: بازدید از این مطلب : 99
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 20 اسفند 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

پروفسور پوپ در کتاب سیری در هنر ایران درباره میناکاری ایران چنین می نویسد: "میناکاری هنر درخشان آتش و خاک است با رنگ های پخته و درخشان. هنر مینای نقاشی در دوره صفویه در ایران به اوج خود می‌رسد و تا به امروز نیز به همان روش ادامه پیدا می‌کند

تعریف مینا :
ماده ایست از لعاب شیشه ای حاجب ماوراء یا شفاف که آنرا روی کاشی و فلزات، برای نقش و نگار استفاده می‌برند و ترکیبی است از لاجورد(فرهنگ لغت معین )

مینا در لغت نوعی گل، لعاب دندان، نوعی پرنده، عمل لعاب مینا که بر نقره و غیره دهند ( لغت نامه دهخدا )

از نظر اصطلاحی تنها تعریف کاملی که از میناسازی ارائه گردیده عبارتست از: هنر آتش است و خاک با رنگهای پخته و الوان از نوع معدنی

مینا قطعه فلزی است به صورت ظرفی درآمده لعاب خورده و روی آن نقاشی اسلیمی و قطعاتی به صورت پیچ و گره و گل کشیده شده و بعد پخته می‌شود .

 

تاریخچه :
میتوان ابتدای خلق این هنر آتش و خاک را به زمان ساخت کاشی ارجاع داد؛ زیرا از همان رنگ هایی در ساخت مینا کاربرد دارد، در ساخت کاشی نیز استفاده می شود.

درمورد سابقه هنر میناکاری در ایران به زمان اشکانیان و ساسانیان می‌رسد، ولی استفاده‌ی آن از آغاز اسلام تا پیش از حکومت ایلخانیان مغول برای ما روشن نیست .

در واقع ممکن است این هنر ایرانی نباشد اما از آنجا که سیر تکاملی خود را در ایران و خصوصا در پایتخت هنری آن یعنی شهر زیبای زنده‌رود طی کرده، کاملا ایرانی شده و امروز در انظار جهانیان، به عنوان ره‌آورد هنرمندان سپاهان شناخته می‌شود.

با توجه به تحقیقات به عمل آمده، پیشینه هنر میناکاری به زمان روم باستان باز می‌گردد. چرا که گزارش ها حاکی از میناکاری بودن بخشی از مجسمه زئوس دارد، این مجسمه یکی از عجایب هفت گانه و مربوط به 450 سال قبل از میلاد مسیح است.

میناکاری هنر درخشان آتش و خاک است با رنگهای پخته و درخشان که سابقه آن به سالها پیش از میلاد مسیح میرسد و ظهور آن بر روی فلز در طول سده چهارم تا ششم پیش از میلاد و پس از 500 سال بعد از میلاد مشاهده می‌شود( پروفسور پوپ ، آرثر آپراهام ، بررسی هنر ایران )

هنر میناکاری در ایران بیش از نقاط دیگر تجلی داشته است و یکی از نمونه های آن از عهد صفویه برجای مانده است .

 

روش ساخت و آماده سازی:
ابتدا برای تهیه یک اثر مینایی، فلزی را که بعنوان ماده اصلی مورد نظر باشد را انتخاب نموده سپس به هر شکل و هر اندازه که مورد نظر است توسط مسگر متخصص ساخته می‌شود و پس از آن توسط استاد میناکاری لعاب سفید رنگ یکدستی به آن می‌زنند . این مرحله از لعاب سفید رنگ به نام لعاب آستر معروف است . بعد از این مرحله فلزی را که لعاب یک‌دست خورده به منظور پخته شدن در کوره ای که حداکثر حرارت آن 750 درجه سانتی گراد باشد قرار میدهند و بعد فلز لعاب دیده را از کوره خارج کرده و مجددا" با لعاب مرغوبتری پوشانده و برای بار دوم حرارت می‌دهند .

کوره ظروف مینا

این عمل یعنی عمل لعاب کاری را معمولا" سه الی چهار بار تکرار میکنند پس از طی این مراحل فلز لعاب داده شده و حرارت دیده هم اینک برای ایجاد هر گونه نقشه و طراحی که مورد نظر است آماده شده و این طرحها و نقش ها به ذوق هنرمند و یا با توجه به سفارشی که به او شده است بر روی جسم نقش می‌بندند. در اصطلاح میناکاران این مرحله را، روی مینا، رنگ آمیزی هفت رنگ نامیده می‌شود. ظروف مینایی بعد از نقاشی مجددا" به کوره فرستاده می‌شود با این تفاوت که حرارتی کمتر از دفعات قبل حدود 600 درجه سانتی گراد مورد نیاز است تا رنگها بصورت مطلوب هنرمند درآید.

 

مکاتب هنری و هنرمندان :
در گذشته استادان و هنرمندان صاحب نام در مینا بسیار بوده‌اند که البته این امر از قدمت هنر مینا آشکار است ولی آنچه مطرح است این است که نام این هنرمندان گرانقدر در لابلای صفحه های تاریخ و حوادث روزگار گم شده است و تنها نام اساتید چون استاد میرزا عبدالله مصور طاهری که متاسفانه معلوم نیست در چه دوره ای می‌زیسته است.

استاد محمدابن عبدالوحید هراتی (قرن ششم) توسط آثار بدست آمده از این هنرمندان در دست است . البته آثار فراوان دیگری نیز وجود دارد که نام آفریننده های آنها معلوم نیست . در عصر حاضر اساتید بزرگی وجود دارند که از هنر، هنرمندان گذشته خود پاسداری میکنند و آنرا به آیندگان عرضه می‌دارند از آن جمله می توان به استاد مرحوم زرقونی ، استاد مرحوم صنیع زاده، استاد مرحوم فیض اللهی ، آقایان غفاریان، هنردوست، اسماعیلی، فقیهی و. . . اشاره کرد

منبع:parnoun.com



:: بازدید از این مطلب : 119
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 20 اسفند 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

مروری بر هنر معرق کاری و سرگذشت آن...
معنی لغوی معرق هر چیز رگه دار است ولی مفهوم آن درهنر، ایجاد نقش ها و طرح های زیبایی است که از دوربری و تلفیق چوب های رنگی روی زمینه ای از چوب یا پلی استر سیاه شکل می گیرد. تاریخ پیدایش این هنر به درستی مشخص نیست ولی از تطبیق آن با هنر کاشی کاری، بدون شک رابطه این دو هنر را درمی یابیم . برای آشنایی با ریشه ی این هنر، صحبت از تاریخ تکوین به میان می آید و به عنوان مقدمه می توان از گنبد سرخ مراغه که در زمان ایلخانیان ساخته شده است، یاد کرد ، این گنبد نوع بسیار ساده ی کاشی کاری بدین سبک است.
کاشی کاری معرق در دوران مغول نیز به همین منوال بود و تداول آن در عصر صفوی به اوج شکوفایی خود رسید و آثار ارزنده ای در هنر کاشی کاری پدید آمد. این شکوفایی در زمان افاغنه و زندیه رو به افول نهاد. در دوران قاجاریه نیز کاشی کاری معرق، تقلیدی ناقص از آثار گذشتگان بود. تا این دوران نقش هایی که در کاشی کاری معرق به کار برده می شد نقش ها ی اسلیمی بود. اما با سفر عده ای از هنرمندان به اروپا و گرایش آنان به هنر و فرهنگ اروپایی، تغییرات و دگرگونی های بسیاری در نقشهای کاشی کاری به عمل آمد و از آن پس طرح انسان و دیگر اشکال مانند اسلحه جنگی در هنر کاشی کاری دوران قاجاریه نمایان شد.
یکی از نمونه های قدیمی موجود آمیزه ی این دو هنر، دری قدیمی و بزرگ، متعلق به عصر قاجاریه است که در ضلع شمال غربی محوطه وزارت آموزش و پرورش فعلی قرار دارد. ارتفاع این ساختمان در حدود چهار و نیم متر و عرض آن سه متر است .
سابقه ی معرق کاری و آموزش آن در اداره کل هنرهای سنتی به سال 1309 ه. ش برمی گردد. از سال 1360 به استناد موافقتنامه معاونت فرهنگی وقت، واحد آموزش مستقلی برای تعلیم هنرهای سنتی آغاز به کارکرد و سرانجام در سال 1362 تأسیس رسمی اداره آموزش این اداره کل، برای عموم مشتاقان به فراگیری هنرهای سنتی، سرآغاز نوینی بر تداوم این هنرها شد و در کنارآن کارگاه منبت و معرق به سرپرستی استاد سید کمال میرطیبی همچنان به فعالیت های هنری خود ادامه داد.معرق کاری

 

تاریخچه ی هنر معرق کاری

اساتید هنر معرق کاری
در طی سالیان، معرق همپای حرکت زمان پیشرفت کرد و تحولات و نوآوری های مختلفی در آن پدیدار شد. برای آشنایی با مسیر حرکت این هنر، باید به اولین کارگاه منبت و معرق اشاره کرد که در سال 1310 تحت سرپرستی استاد احمد امامی، تأسیس شد باید اشاره کرد و همچنین از اساتید متقدمی چون پرویز زابلی، عباس شه میرزادی، علی و خلیل امامی ، و احمد رعنا یاد کرد. ابتدا اهم فعالیت آن کارگاه، منبت کاری بود و به تدریج در کنار آن هنر معرق نیز پای گرفت. این هنر در آغاز برای تزئین سطح میز، بوفه، در و تکیه گاه صندلی به کار برده می شد، و تنها نقش های اسلیمی یا گره یا پنج رنگ محدود چوب های آبنوس، فوفل، گلابی، سنجد و توت مورد استفاده قرار می گرفت و گاه برای تنوع، از برش های خاتم برای اشباع نقش ها استفاده می کردند. رنگ خاتم ها به همان پنج رنگ فوق الذکر محدود بود و به خاتم چوبی شهرت داشت.
در آن ایام، شیوه معرق کاری در مقایسه با روش امروزی بسیار متفاوت بود و بیشتر به روش معرق هندی اجرا می شد. بدین طریق که هنرمندان ابتدا به وسیله کارد مخصوص منبت، محل قرار گرفتن نقش ها را روی شیء مورد نظر مطابق طرح می کندند و سپس نقش ها را از چوب های رنگی به وسیله ی مته ای که اختصاص به تعمیر چینی داشت و سوهان های مخصوص و ارّه ای به نام چکی، دوربُری می کردند و در محل مقرر قرار می دادند.

 

تاریخچه ی هنر معرق کاری

انواع هنر معرق کاری

برخی از تحولات هنر معرق :
نمایش بُعد از طریق فضاسازی، که تحولی در ترکیب بندی های سطح گذاشته است. (تابلو بزم درویشان).
استفاده از فلزات و سنگ (تابلو گلدان گل و زنان عشایر)
نمایش نقش در دو سطح (دو پلانه)
نشان دادن عمق با استفاده از پلی استر (تابلو عقاب)

منبع:namnak.com



:: بازدید از این مطلب : 80
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 20 اسفند 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

هنر زیبای کاشیکاری از هنرهای دستی و قدیمی ایران است که زیباترین و قدیمی ترین آنها کاشی های فیروزه ای اصفهان است و کتیبه های تاریخی مناره های دوران سلجوقی با آنها تزیین شده است.

قرن هشتم هجری دورانی است که این هنر زیبا برای تزیین بناها کاربرد فراوان پیدا کرد و تا اواخر قرن دوازدهم هجری (انقراض صفویه) ادامه داشت.

به تدریج استفاده از کاشی با نقوش گل و بوته و مخصوصاً نوع خشت و هفت رنگ که مخصوص مساجد بود، به منازل نیز راه یافت و استادان کاشیکار اصفهانی پا را از گل و بوته و اشکال هندسی فراتر نهاده و نقش انواع حیوانات و پرندگان را در کاخها و منازل متداول کردند، هنر کاشیکاری همچنان مورد استفاده هنرمندان اصفهانی بود به طوری که در بیشتر بناها کاربرد داشت.

درحال حاضر کاشیکاری و کاشی سازی از هنرهای دستی اصفهان است و اساتید این هنر مانند مرحوم مصدق زاده و آقاحسین مصدق زاده و کارگاههای متعدد کاشی سازی به تولید این فرآورده هنری مشغول هستند.

اصفهانیها که یکی از هنرهای مشهود در آثار تاریخی به جا مانده از دوران های مختلف، هنر کاشیکاری اسلامی به ویژه کاشی هفت رنگ می دانند و معتقد هستند رنگهای به کار رفته در هنر کاشیکاری هر یک نشان از دوران خاصی از تاریخ است که با گذشت قرنها، این کاشیها تغییر رنگ نداده اند و رنگ آنها همچنان ماندگار است.

رنگهایی که در کاشیکاری قدیم به کار برده شده به دلیل اینکه ترکیبی از سرب و قلع هستند از مقاومت زیادی برخوردارند به گونه ای که با گذشت قرنها از عمر این رنگها، همچنان زیبایی خاص خود را حفظ کرده اند، این درحالی است که در رنگهای جدید وارداتی، خیلی زود تغییر رنگ می دهد و دوام و پایداری رنگهای قدیم را ندارد.

با این اوصاف و معروفی این هنر، امروزه دانشمندان و ریاضی دانان بر این باورند که هنر کاشیکاری اسلامی با ریاضیات مرتبط است و با هم پیوند خورده اند همانطوری که با موسیقی ارتباط نزدیک دارد. در ششمین جشنواره خانه ریاضیات اصفهان دکتر غلامعلی حداد عادل رئیس مجلس شورای اسلامی به نکته ای حساس و مهم اشاره کرد و اعلام داشت: کشور هلند برای آشنایی ۴۰هزار دانش آموز با کاشیکاری اسلامی، روزی را تعیین کرده تا آنان بدین ترتیب با زیرساخت این هنر به ویژه ارتباط آن با ریاضی آشنا شوند.

وی که از غفلت کشورمان از این هنر اسلامی و سرمایه عظیم اظهار تأسف می کرد بر آشنایی مردم بویژه نسل جوان با کاشیکاری اسلامی تأکید داشت.

باتوجه به قدمت این هنر اصیل ایرانی که دنیا شیفته زیبایی آن است و به جهت ارتقای آن و اینکه از غفلت و بی توجهی بیدار شده و به کاشیکاری اهمیت داده شود گزیده ای را در سابقه و اصول این هنر بیان می کنیم.

هنرهای دستی اصفهان, هنر کاشیکاری درایران

هنر کاشیکاری سابقه ای بسیار طولانی دارد و قدرت آن به هزاره دوم پیش از میلاد می رسد. در آغاز، این هنر بیشتر با آجرهای لعابدار برای استحکام بنا و نماسازی توامان استفاده می شد ولی رفته رفته در آرایش ظاهری ساختمان و نماسازی نیز کاربرد یافت به طوریکه کاشیکاری پیش از اسلام نیز در ایران بسیار مدنظر بوده است.

البته بیشتر از کاشیهای تک رنگ و احتمالاً چند رنگ ساده استفاده می شد که با اندک تزیینی همراه بود. ولی پس از اسلام این هنر شکل دیگری به خود گرفت و از آنجائی که در آیاتی از قرآن کریم به امر ریاضی و هندسه اشاره فرموده: گلبوته هایی که به شکل قرینه در زمینه طراحی می شد و نقوش هندسی که معماران مسلمان ایرانی در این هنر به کار گرفتند زیبایی آن را بیش از پیش نمایان ساخت.

در دوران اسلامی هنر کاشیکاری بیشتر در ساختمان مساجد و مدارس به کار گرفته می شد و این خود فرصتی پیش آورد تا آیات قرآن و احادیث نبوی و روایات ائمه هدی زینت بخش این هنر شود.

این هنر در ادوار و اعصار مختلف اسلامی با آموزه های ریاضی با روش انتقال سینه به سینه و نیز به شکل علمی انجام می شده است.

حرکات خطوط و ضوابط زمینه های یک کار و گره در خانه شطرنج معقلی، در فرم و اشکال گوناگون باتوجه به ترکیبات خاص اصول گره چینی، نشأت گرفته از فرمولهای ریاضی در این هنر محسوب می شد که امروز در بناهای مهم کاشیکاری اسلامی به چشم می آید.

در عصر حاضر هرچند خانه ریاضیات اصفهان با دایر کردن کارگاه آموزشی این امر را مدنظر قرار داده و به عنوان یکی از پیشگامان هنر کاشیکاری اسلامی در کشور محسوب می شود اما کافی نیست و می طلبد تا دانشگاهها، مراکز آموزشی آموزش وپرورش نیز در اعتلای دوباره این هنر و ایجاد شرایط مناسب برای دانشجویان و دانش آموزان فراهم کنند تا با شناخت از اصل هنر و سبک کاشیکاری، این هنر با مواد اولیه داخلی حیات بگیرد و این دوره از دوران ها نیز در این زمینه یادگاری از خود باقی بگذارد تا آیندگان را به قضاوت بنشانند.

منبع:beytoote.com



:: بازدید از این مطلب : 76
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 20 اسفند 1397 | نظرات ()